نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

بشنو از نی چون حکایت ها کند


 

از سر ببریده ای هر دم حکایت ها می کند


 

بشنو از نی چون شکایت ها کند


 

وز لب خشکیده ای هر دم حکایت ها کند


 

بشنو از نی در ره دلدادگی


 

در زه دلدادگی فرزانگی


 

بشنو از نی آن به غایت راستین


 

حامل راس حسین اندر زمین


 

بشنو از نی از زمین کربلا


 

ناله و نفرین و آه و نینوا


 

بشنو از نی چون حکایت ها کند


 

از بدی های زمین هر دم شکایت ها کند


 

بشنو از نی از زبان اهل دل


 

راستگویان در سرای اهل دل


 

بشنو از نی واقعه از کربلا


 

کاروان کی میرسد در نینوا ؟


 

بشنو از نی ، آن زمان سلطان حسین


بی بدن قرآن قرائت می کند راس الحسین



:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

روز سوم محرم

از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است:

«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»(۱۱)

در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.



:: بازدید از این مطلب : 210
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

sms ویژه  حضرت رقیه

امروز یزید! هر چه دلت خواست ستم كن
زیرا تو امیری من مظلومه اسیرم
در محكمه ی عدل خدا نگذرم از تو
آنجا تو اسیری من مظلومه امیرم

hazrate-roghaye.jpg

صلی الله علیك یا مولاتنا یا رقیه بنت الحسین علیهما السلام!
 
 
هرکس غمم شنیده؛غم خود ز یاد برد
بر زاریم ز دیده و دل؛زار گریه کرد
هرگاه کودک تو به دیوار سر گذاشت
بر حال دل او؛ در و دیوار گریه کرد
 
پائى نمانده است برایم؛ ولى پدر
چون كم زند عدو كتكم، راه میروم
ازشرح رنج، بعد تو این نكته بس بود
دیوار می كند كمكم راه میروم
 
 

roqayye.jpg

 

مجنون رقیه! چه هراس از سخن خلق
چون خالق این خلق گرفتار رقیه است
ما رهروی عشقیم و شهادت هنر ماست
چون آخر این ره سوی دیدار رقیه است
 
 

در محكمه ی عدل نماینده رقیه است
آن كس كه زند مهر به پرونده رقیه است

 



:: بازدید از این مطلب : 315
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

 

 

 

 

 

زندگینامه حضرت رقیه بنت الحسین (ع)          

 

 

 

 

 

 

 


برای خواندن زندگی نامه بانو کوچک کربلا حضرت رقیه (ع) به ادامه مطلب بروید



:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

معرفی شهدای كربلا از بنی هاشم ‌

خاندان عقیل بن ابى طالب

 خطاب امام علیه‏السلام به یارانش

 خاندان جعفر بن ابى طالب

 مبارزه یاران امام علیه‏السلام

 فرزندان امام حسن علیه‏السلام:

 توجیه احمقانه و اعتراف به شجاعت و بزرگوارى یاران امام

 نوزاد شهید

 على بن الحسین علیهماالسلام

 

 



:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

 

دختر شاه مدینه کنج ویرونه نشسته

 

رمقی به تن نداره شده از زندگی خسته

 

صورتش خونی­وخاکی تنش ازجفا سیاهه

 

سر گذاشته روی دیوار گمونم که چشم براهه

 

نمی دونم طفل خسته چه مصیبتها کشیده

 

رنگ به صورتش نداره قد وقامتش  خمیده

 

بانویی پیشش نشسته بی شکیب و بی قراره

 

داره آهسته و آروم از پاهاش خار در میاره

 

صداش از گریه گرفته چشاش تار و بی فروزه

 

با اشاره میگه عمه کف پام داره می سوزه

 

چرا پس بابا نیومد تو که گفتی توی راهه

 

گمونم دوستم نداره آره بخت من سیاهه

 

تا که اومد بابا پیشم منو می ذاره رو سینه

 

دست میذارم روی گوشم زخممو بابا نبینه

 

حرفامو می گم به بابا غم و غصه هام زیادن

 

بچه های شهر شامی منو  بازی نمی دادن

 

بگو عمه بگو عمه چرا بابا رو زمینه

 

دستامو بزار تو دستاش چشمام تاره نمی بینه

 

حالا تو بگو بابا جون چرا لبهات غرق خونه

 

بمیرم رو صورت تو جای چوب خیزرونه

 

با خودت ببر از این جا دخترت طاقت نداره

می ترسم اگر بمونم بکشن منو دوباره



:: بازدید از این مطلب : 2149
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود

زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود

درد رقیه تو پدر جان یتیمی است

درد سه ساله تو مداوا نمی شود

شأن نزول رأس تو ویرانه من است

دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود

بی شانه نیز می شود امروز سر کنم

زلفی که سوخته گره اش وانمی شود

بیهوده زیر منت مرحم نمی روم

این پا برای دختر تو پا نمی شود

صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند

خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود

چوب از یزید خورده ای و قهر با منی

از چه لبت به صحبت من وا نمی شود

کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر

این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود

                                                                      محمد سهرابی




:: بازدید از این مطلب : 260
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

 

 

 

 

 

گرچه سر زلف حسین دل و دینم را ربوده است

 

 

 

 

وقتی به قلب عاشقم مهر رقیه خورده است

 

 

 

 

 

 

دختر ارباب منه دوستش دارم یه عالمه

 

 

 

 

داد میزنم تو عالمین رقیه دلدار منه

 

 

 

 

مهر رقیه تو دل خسته و بی تاب منه

 

 

 

 

گنبد ناب و کوچولوش قبله و محراب منه

 

 

 

 

اونه بهار دل من صبر و قرار دل من

 

 

 

 

عشق و قرار دل من دار و ندار دل من

 

 

 

 

با یه نگاش اون میتون عالمو از دم بخره

 

 

 

 

تذکره هامون رو بده کرببلامون ببره

 

 

 

 

ام ابیهای حسین دختر زیبای حسین

 

 

 

 

یاس کبود شهر شام زینب صغرای حسین

 

 

 

 

بی سر و سامون توام ای سر و سامون همه

 

 

 

 

دستمو بی بی تو بگیر جون عزیز فاطمه

 

 

 

 

روی لبام زمزمه ای عشق و امید همه ای

 

 

 

 

اینو میگم از ته دل تو برا من فاطمه ای

 

 

 

 

دارم ازت من یه سئوال بی چک و چونه بی بی جون

 

 

 

 

آبله های کف پات خوب شده یا نه بی بی جون

 

 

 

 

هنوزم زمین گیری وقتی میخوای که راه بری

بگو ببینم هنوزم دستتو به دیوار میگیری



:: بازدید از این مطلب : 220
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

روز سوم
1. "عمر بن سعد" یك روز پس از ورود امام علیه‏السلام به سرزمین كربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل كوفه وارد كربلا شد.6
2. امام حسین علیه‏السلام قسمتی از زمین كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع مي‏شد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان كنند.7
3. در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "كثیر بن عبداللّه‏" ـ كه مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیه‏السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. كثیر بن عبداللّه‏ به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم.
هنگامی كه وی نزدیك خیام رسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی كه ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسین علیه‏السلام بود. همین‏كه او را دید رو به امام عرض كرد: این شخص كه مي‏آید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیه‏السلام برو. گفت: هرگز چنین نمي‏كنم.
ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ كنی. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت‏كاری هستی و من نمي‏گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیكی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده‏ای؟ حضرت در جواب فرمود:
"مردم كوفه مرا دعوت كرده‏اند و پیمان بسته‏اند، بسوی كوفه مي‏روم و اگر خوش ندارید بازمي‏گردم... ."8



:: موضوعات مرتبط: روزشمار محرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 262
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

Iran_Eshgh

 

 

 

بوی اسب می دهی
بوی شیهه، بوی دشت
بوی آن سوار را
او که رفت و هیچ وقت برنگشت

 


***

 


شیهه می کشد دلت
باد می شود
می وزد چهار نعل
سنگ و صخره زیر پای تو
شاد می شود
می دود چهار نعل

 


***

 


یال زخمی ات
شبیه آبشار
روی شانه های کوه ریخته
وای از آن خیال زخمی ات
تا کجای آسمان گریخته

 


***

 


روی کوه های پر غرور
روی خاک ِ دره های دور
دستخط وحشی تو مانده است
رفته ای و ردپای خونی تو را
هیچ کس به جز خدا نخوانده است

 

 




:: بازدید از این مطلب : 290
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 17 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

التماس دعا



:: بازدید از این مطلب : 105
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 16 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

  روزدوم محرم

1 . امام حسین علیه السلام در روزپنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد . (1) عالم بزرگوار «سید بن طاووس » نقل کرده است که: امام علیه السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست . این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است . (2)

2 . در این روز «حر بن یزید ریاحی » ضمن نامه ای «عبیدالله بن زیاد» را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود . (3)

3 . در این روز امام علیه السلام به اهل کوفه نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه - که مورد اعتماد حضرت بودند - را از حضور خود در کربلا آگاه کرد . حضرت نامه را به «قیس بن مسهر» دادند تا عازم کوفه شود . (4) اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند . زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:

«اللهم اجعل لنا ولشیعتنا عندک منزلا کریما واجمع بیننا وبینهم فی مستقر من رحمتک، انک علی کل شیی ء قدیر;

خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی .»



:: موضوعات مرتبط: روزشمار محرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 288
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 16 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

آلبوم «تو میتونی» بنیامین بهادری

یه پهلون
دستاش قشنگه قدش بلنده تا آسمونه
یه پهلوونه ما تشنمونه خدا میدونه که این فقط کار عموی پهلوونه
می گن که عباس دلش یه دریاس
چشم امید ما همه به قلب مهتاب به دست سقاس به دست عباس
عموم ابالفضل یه پهلوونه دستاش قشنگه قدش بلنده تا آسمونه یه پهلوونه
چشمهای اون قشنگن مردم باهاش یه رنگن همش میگن ابالفضل اونهایی که دلتنگن
تو اوج نا امیدی بالاترین امیده همیشه اسم عباس واسه بغضا کی دیده
عموم ابالفضل یه پهلوونه دستاش قشنگه قدش بلنده تا آسمونه یه پهلوونه
عموم نگاهش نگاه شیره عموم عموم عموم عموم عموم دلیره
با اون نگاهش جون دشمنو میگیره
چشمهای اون قشنگن مردم با هاش یه رنگن همش میگن ابالفضل اونهایی که دلتنگن
تو اوج نا امیدی بالاترین امیده همیشه اسم عباس واسه بغضا کی دیده
عموم ابالفضل یه پهلوونه دستاش قشنگه قدش بلنده تا آسمونه یه پهلوونه

بوی محرم
بوی محرمش میاد
خیمه و پرچمش میاد
فرشته ازتو آسمون
برای ماتمش میاد

بوی محرمش میاد
خیمه وپرچمش میاد
فرشته ازتو آسمون
برای ماتمش میاد

رقیه دخترش میاد
صدای مادرش میاد
تشنگی بالبش میاد
حسین با زینبش میاد

شاهزاده ای جوون میاد
عباس پهلوون میاد
یه طفل زیبایی میاد
صدای لالایی میاد

مسافرای کربلا
دارن میرن به مهمونی
دلو بزن به قافله
اگه میخوای جانمونی نمونی نمونی

بعد چراغو پرچمو
اسبابای محرمو
بگیر رو دوشت علمو
دیوونه کن یه عالمو

توی سف زنجیر زنا
آقاتماشات میکنه
اگه یه دست عاشقی
وصله به دریات میکنه
آقا تماشات میکنه

کنار هر سقاخونه
به تشنه ها آب بنوشون
بچه های کوچولورو
لباس سقا بپوشون
به تشنه ها آب بنوشون

بوی محرمش میاد
خیمه و پرچمش میاد
فرشته ازتو آسمون
برای ماتمش میاد

بوی محرمش میاد
خیمه وپرچمش میاد
فرشته ازتو آسمون
برای ماتمش میاد

رقیه دخترش میاد
صدای مادرش میاد
تشنگی بالبش میاد
حسین بازینبش میاد

شاهزاده ای جوون میاد
عباس پهلوون میاد
یه طفل زیبایی میاد
صدای لالایی میاد
صدای لالایی میاد

کربلا
کربلا کعبه ی عشقه
کربلا قلب زمینه
آرزومون دیدن اون
گلدسته های نازنینه

همه نون و آبمونه
خونه ی اربابمونه
عکس اون ضریح مهربون
شبا تو خوابمونه

کربلا قشنگترین شهر خداست
ماکه ندیدیم فقط شنیدیم حسرت کشیدیم
هر چی عشقه آخرش تو کربلاست
ماکه ندیدیم فقط شنیدیم حسرت کشیدیم

ماشین از نام تو بودصادره ازکربلا
نقش یک کربوبلا نقش روی قلب ما
نقش مهر یا حسین روی پیشونیمونه
یه روزی میادباهم توخونش نوبت میهمونیمونه نوبت میهمونیمونه

کربلا کعبه ی عشقه
کربلا قلب زمینه
آرزومون دیدن اون
گلدسته های نازنینه

همه نون وآبمونه
خونه ی اربابمونه
عکس اون ضریح مهربون
شبا تو خوابمونه

کربلا قشنگترین شهر خداست
ماکه ندیدیم فقط شنیدیم حسرت کشیدیم
هر چی عشقه آخرش تو کربلاست
ماکه ندیدیم فقط شنیدیم حسرت کشیدیم

ماشین از نام توبود صادره از کربلا
نقش یک کربوبلا نقش روی قلب ما
نقش مهر یا حسین روی پیشونیمونه
یه روزی میادباهم تو خونش نوبت میهمونیمونه نوبت میهمونیمونه

شب غربت
شب غربت کبوتر بچه ها
واسشون تا صبح بایدشمع سوزوند
شب گریه کردنای بی صدا
واسشون تا صبح بایدشمع سوزوند

یه صحرا کبوتر
که آتیش گرفته پروبالشون
دل هیچ کسی هم
جز آتیش نسوخته به احوالشون

رو این شعله ها کاشکی بارون بباره
رو داغ شقایق هم مرحم بزاره
یه دسته کبوتر های بی پناهو
یکی یکی از لونشون در بیاره

باغ سپیدار یه روزخونشون بود
روی شونشون کفترهالونشون بود
حالا اون درختاروطوفان شکسته
کبوترها ویلون شدن دسته دسته

شب غربت کبوتر بچه ها
واسشون تا صبح باید شمع سوزوند
شب گریه کردنای بی صدا
واسشون تا صبح باید شمع سوزوند

یه صحرا کبوتر
که آتیش گرفته پروبالشون
دل هیچ کسی هم
جز آتیش نسوخته به احوالشون

رو این شعله ها کاشکی بارون بباره
رو داغ شقایق هم مرحم بزاره
یه دسته کبوتر های بی پناهو
یکی یکی از لونشون در بیاره

باغ سپیدار یه روزخونشون بود
روی شونشون کفترهالونشون بود
حالااون درختاروطوفان شکسته
کبوترها ویلون شدن دسته دسته

آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام

تو مدینه مهمون فاطمه ای
یا که امشب زایر الغمه ای
یا نشستی کنار قبر حسین
اونجا گرم نوحه و زمزمه ایی

آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام

شاید امشب رفتی به شهر دمشق
به زیارت زینب بانوی عشق
تو که امشب تو اون حرم رفتی
به عیادت رقیه هم رفتی

تو بگو امشبو آقا کجا رفتی؟
به نجف یا به سامرا رفتی؟
یا که رفتی به روضه ای غمگین
تو بقیع با صدای ام البنین

آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام آقام
آقام آقام آقام آقام

بانوی من
خسته و درمونده بودم
از همه جا رونده بودم
به هر خونه میرسیدم
میهمون نا خونده بودم

هیچکی حسابم نمیکرد
هیچکی جوابم نمیداد
از تشنگی میمردمو
هیچکسی آبم نمیداد

یه مدته مدینی بود
تو غصه ای شدید بودم
هر ماه غروب جمعه ای
که خیلی نا امید بودم

فرشته ی مهربونی
منو دوباره زنده کرد
اون که بادست کوچیکش
بزرگا رو شرمنده کرد

بانوی کوچولوی من
راس راسی خیلی خانومه
چشمای من تا زنده ان
فقط به دست بانومه

بانوی من دختریه
که خیلی سختی کشیده
میگن توی سه سالگی
مزه ی مرگ و چشیده

صبح که ندیرونه بوده
باغصه هم خونه بوده
باهاش نامهربون بودن
با اینکه دوردونه بوده

کاشکی میشد تو اون روزا
ماهابودیم تو شهر شام
دست به سینه وامیستادیم
سف به سف و با احترام

تاهرچی که دلت میخواد
برات فراهم بکنیم
شاید بتونیم یه کمی
غصه هاتو کم بکنیم

یه روسری ای خریدی
که آبیش آسمونی بود
یه پیرهنی که تازگیش
مناسب میهمونی بود

اما شما شاهزاده اید
گدای قصه تون منم
پیش شما کم میارم
حرف های کوچیک میزنم

من میدونم فرشته ها
پرمیزنن دور سرت
فرشته ی آسمونی
منو بگیر زیر پرت

برای دانلود اینجا کلیک کنید



:: بازدید از این مطلب : 396
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : 16 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

گالری عکس محرم



:: بازدید از این مطلب : 249
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)


گذری کوتاه بر پیامهای عاشورا

نويسنده: حجة الاسلام احمد زمانی

«السلام علیک یا ثارالله و ابن‏ثاره و الوتر الموتور» (۱) .
عاشوراى سال ۶۱ ه.ق فرا رسید؛ حاکمیت ‏بنى‏امیه، که ستمگرى و جنایت را به اوج رسانده بودند و هر روز بر منکرات مى‏افزودند، متزلزل شده بود. مردان الهى همکارى و همسویى با چنین حکومتى را ذلت محض مى‏دانستند و اعلام بى‏لیاقتى حاکمان را امرى واجب. (۲)
از اینرو امام العارفین سید الشهداء(ع) که همراه پاکباختگان دین خدا به صحراى کربلا آمده بود، در آفتاب سوزان ظهر عاشورا همچون نگین انگشترى در محاصره دشمنان اسلام و قرآن قرار گرفت. در آن موقعیت دشوار که زنان و اطفال خردسالش در معرض اسارت وحشى‏ترین سفاکان روزگار قرار داشتند، در خیمه‏هایشان حتى قطره‏اى آب یافت نمى‏شد و فریاد «العطش‏» کودکان از هر سو به گوش مى‏رسید، حسین بن‏على - علیهما السلام - با دلى آرام، قلبى مطمئن و روحى بلند در برابر همه سردمداران کفر و مزدورانشان ایستاد و پیام عاشورا را چنین ابلاغ کرد:

الف) آزادى

در بامداد عاشورا، که دشمنان بر گرد امام(ع) حلقه زده بودند عده‏اى چون قیس بن‏اشعث و شبث‏بن‏ربعى و حجار بن‏ابجر و یزید بن‏حارث به آن حضرت پیشنهاد بیعت‏با یزید کردند و گفتند تو تسلیم شو، هر چه مى‏خواهى بکن و به هر سوى مى‏خواهى برو.
امام(ع) در برابر پیشنهاد آنان فرمود: لا والله لا اعطیکم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید. (۳)
نه، به خدا سوگند، دستم را چون فردى خوار پیش شما دراز نمى‏کنم و چون بردگان ذلت و خوارى را نمى‏پذیرم.
آن حضرت نزدیک ظهر نیز پیام آزادى را تکرار کرد و فریاد برآورد: هیهات منا الذلة، هرگز تن به ذلت نمى‏دهیم و زبونى و خوارى از جمع ما دور است.
علاوه بر این در آخرین لحظات که پیکر پاره‏پاره‏اش بر روى زمین افتاده بود، خون خدا از رگهاى بریده‏اش بیرون مى‏زد و آن نامردان از خدا بى‏خبر سمت‏خیمه‏گاهش یورش مى‏بردند، در زیر لب آنان را به آزادگى فرا خواند و چنین زمزمه کرد:
یا شیعة آل ابى‏سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم; (۴) اى پیروان خاندان ابوسفیان، چنانچه دین خدا را کنار گذاشته‏اید و از روز رستاخیز نمى‏هراسید پس در دنیاى خویش آزاده باشید.

ب) عرفان و آشنایى با حق

هر چه ظهر عاشورا نزدیک‏تر مى‏شد، تهدید سپاهیان عمر سعد فزونى مى‏یافت; وحشت و اضطراب زنان و اطفال خردسال بیشتر مى‏شد و حسین فاطمه(ع) تنهایى را احساس مى‏کرد. در چنین موقعیتى، از همه مخلوق برید و با خالق یکتایش به مناجات پرداخت.
او دستش را سمت آسمان بلند کرد و چنین گفت: اللهم انت ثقتى فى کل کرب و انت رجائى فى کل شدة و انت لى فى کل امر نزل بى ثقة و عدة، کم من هم یضعف فیه الفؤاد و تقل فیه الحیلة و یخذل فیه الصدیق و یشمت فیه [به] العدو انزلته بک و شکوته الیک رغبة منى الیک عمن سواک ففرجته عنى و کشفته [و کفیتنیه] فانت ولى کل نعمة و صاحب کل حسنة و منتهى کل رغبة. (۵)
بارالها، تو در هر اندوه و مشکلى مورد اعتماد منى; در هر سختى مایه امید و در هر امرى که بر من وارد آید مورد اعتماد و پشتیبان من هستى. غمهایى سبب سستى قلب مى‏شود و راه چاره‏اندیشى را بر انسان مى‏بندد، در آن هنگام دوستان انسان را رها مى‏کنند و دشمنان به نکوهش مى‏پردازند; چه بسیار چنین غمهایى که به درگاه تو روى آوردم، به تو شکایت کرده، از دیگران روى گرداندم و تو آن غمها را بر طرف ساختى. پس تو عطا کننده هر نعمت، صاحب هر خیر و نیکى و پایان هر آرزو و امیدى.

ج) اقامه نماز

ابو ثمامه صیداوى همراه امام مشغول کارزار با دشمنان اسلام بود که هنگام اذان ظهر فرا رسید. یاور مخلص عاشورا پیشنهاد اقامه نماز جماعت کرد. حضرت فرمود: وقت نماز رسیده است، خداوند تو را از نمازگزارن قرار دهد. امام(ع) دستور داد تا زهیر بن‏قین و سعید بن‏عبدالله در جلو بایستند و تهاجم دشمن را پاسخ گویند. آنگاه نماز را آغاز کرد و نزدیک به نیمى از مجاهدان از فیض جماعت آن حضرت کامیاب شدند. (۶)
اقامه نماز در صحنه کربلا، به عنوان بالاترین پیام عاشورا، در زیارات منقول از ائمه اهل بیت(ع) مورد تاکید قرار گرفته است. زائران امام حسین(ع) به پیروى از معصومان(ع) در زیارت آن حضرت به این حقیقت والا اشاره مى‏کنند و مى‏گویند:
… اشهد انک قد اقمت الصلاة… (۷)

د) ایستادگى در برابر باطل

در روز عاشورا، حلقه محاصره ابوعبدالله(ع) لحظه به لحظه تنگ‏تر مى‏شد و سختیهایش فزونى مى‏یافت. در آن هنگام، که تشنگى بر زنان و اطفال روى آورده، یاران یکى پس از دیگرى شربت‏شهادت مى‏نوشیدند و خویشاوندان نزدیک و فرزندان حضرت در خون خویش دست و پا مى‏زدند.
امام(ع) آن سنگدلان از خدا بى‏خبر را مخاطب ساخت و فرمود:
تبا لکم ایتها الجماعة و ترحا افحین استصرختمونا و لهین متحیرین… ؛
هلاکت و اندوه بر شما اى گروهى که با اشتیاق بسیار ما را به یارى خود خواندید و چون به یاریتان شتافتیم، با همان شمشیرى که به شما سپردیم ما را هدف قرار دادید همان آتشى را که ما براى نابودى دشمن خود و شما افروخته بودیم علیه ما شعله‏ور ساختید، بى‏آنکه دشمنان در میانتان عدالت گسترده باشند و یا به آینده‏شان امیدوار باشید، بر ضد آنان پیمان بستید و علیه خیرخواهان خود گرد آمدید. واى بر شما، چرا زمانى که شمشیرها در نیام و دلها آرام بود و تصمیم به همکارى با آنان نداشتید دست از ما نکشیدید؟ چرا چون ملخهاى تازه پردرآورده شتابزده به پرواز درآمدید و پروانه‏وار در آتش فتنه فرو ریختید؟!
اى فرو مایگان، اى بازماندگان احزابى که با پیغمبر خدا جنگیدند، اى نامردانى که کتاب خدا را دور افکندید و کلمات آن را تحریف کردید، اى هواداران شیطان، اى کسانى که سنتهاى پیامبران را نابود کردید، آیا به یارى یزید و بنى‏امیه برخاسته، به آنان اعتماد کرده‏اید. و از یارى پسر پیغمبر دست کشیدید؟!
آرى، این بى‏وفایى در شما سابقه دارد؛ ریشه‏هاى شما با فریب درآمیخته، تنه و شاخه‏هایتان از آن نیرو گرفته است. شما پست‏ترین میوه‏اى هستید که گلوگیر باغبان خویشید ولى راحت و گوارا در کام دشمن فرو مى‏روید.
الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنى بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یا بى الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و … (۸)
آگاه باشید، پسر خوانده بنى‏امیه [ابن‏زیاد]، که پدرش نیز پسر خوانده و ناپاک بود، مرا بر دو راهى مرگ و ذلت نگاه داشته است و من هرگز تن به ذلت نخواهم داد. نه خدا به خوارى من راضى است، نه پیامبرش، نه مردان با ایمان، نه دامنهاى پاکى که مرا پروریده‏اند و نه شجاعان و غیوران. هیچ‏یک از این گروه از پیروى فرومایگان خشنود نمى‏شوند و آن را بر کشته شدن کریمان و رادمردان ترجیح نخواهند داد.
در پایان امام(ع) اشعار فروة بن‏مسیک مرادى را قرائت کرد، اشعارى که مضمونش چنین است:
اگر شما را شکست دادیم، از قدیم چنین بوده‏ایم و تازگى ندارد. اگر با شکست رو به رو شدیم، باز مغلوب نشده‏ایم; پیروزى در هر حال با جبهه حق است. ما با ترس خوى نگرفته‏ایم; اگر کشته شویم، سرنوشت، شهادت در راه خداست.

ه) تسلیم محض در برابر حق -جل و علا -

بالاترین پیام سیدالشهداء، در روز عاشورا، تسلیم در برابر خداوند سبحان بود. یاران آن حضرت نیز چنین بودند و در برابر امام خویش مى‏گفتند: انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الى یوم القیامة; من تا روز قیامت، با هر که با شما [معصومان] سازش کند، سازش مى‏کنم و با هر که بر شما [معصومان] سر جنگ داشته باشد مى‏جنگم.
یاران امام(ع) ظهر عاشورا، بعد از به جاى آوردن نماز ظهر، گویا بیعتى دیگر کردند و بر تسلیم بودن خویش در برابر فرماندهى چنین تاکید کردند: نفوسنا لنفسک الفداء و دماؤنا لدمک الوقاء فوالله لا یصل الیک و الى حرمک سوء و فینا عرق یضرب; (۹) جانهاى ما فداى جان تو باد [اى پسر فاطمه] و خونهاى ما فداى خون پاک تو باد. سوگند به خدا، تا وقتى جان در بدن داریم، هرگز به تو و اهل حرمت گزندى نخواهد رسید.
امام(ع) و یارانش هرگز به پیروزى فکر نمى‏کردند، بلکه مى‏خواستند وظیفه الهى خود را انجام دهند. در سایه چنین دیدگاهى اضطراب و دو دلى در آنان راه نمى‏یافت و از آغاز تا پایان نبرد از آرامشى ویژه مردان الهى برخوردار بودند. سالار شهیدان با توجه به مصایب سنگینى چون در خون غلتیدن یاران، برادران و فرزندان و نیز جراحات فراوان پیکرش چهره بر خاکهاى گرم کربلا نهاد و حدیث عشق به خدا و تسلیم در برابر خالق را چنین زمزمه کرد:
صبرا على قضاءک یا رب، لا اله سواک یا غیاث المستغیثین، مالى سواک و لا معبود غیرک، صبرا على حکمک یا غیاث من لا غیاث له، یا دائما لانفاد له یا محیى الموتى یا قائما على کل نفس بما کسبت احکم بینى و بینهم و انت‏خیر الحاکمین. (۱۰)
خدایا، در برابر قضا و حکم حتمى‏ات صبر پیشه مى‏کنم. خالقى جز تو نیست; اى یاور یارى‏جویان، غیر از تو یاورى ندارم و جز تو معبودى نیست. حکم تو را مى‏پذیرم، اى فریادرس کسى که فریادرسى ندارد، اى جاودانه‏اى که پایانى ندارد، اى زنده‏کننده مردگان و اى قیومى که بر اعمال همه افراد نظارت دارى، تو خود میان من و دشمنانت قضاوت کن، تو بهترین داورانى.

پي نوشت :

۱- بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۲۶۰، ح ۴۱; زیارت بر اساس دستور امام جعفرصادق(ع) است. ترجمه جمله فوق چنین است: سلام و درود بر تو اى خون خدا و اى پسر خون خدا و اى کشته تنهایى که انتقام خونت گرفته نشده است.
۲- رک: اصول کافى، ج ۱، ص ۵۴، ح ۲; بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۲، ح ۲/
۳- بحارالانوار، ج ۴۵، ص‏۷; در کتبى چون مناقب ابن شهر آشوب جمله آخر را چنین نقل کرده‏اند… و لا افر فرار العبید. همانند بردگان از پیش شما فرار نخواهم کرد. (مناقب آل ابى‏طالب، ابن شهر آشوب مازندرانى، ج ۴، ص ۷۵; الکامل فى التاریخ، ابن‏اثیر، ج ۴، ص‏۶۳; اعلام الورى; اعلام الهدى، الطبرسى، ص ۲۳۸).
۴- بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۵۱/
۵- کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۶۰ - ۶۱; ارشاد مفید، ص‏۲۱۷; بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۴/



:: موضوعات مرتبط: پیام های عاشورا , ,
:: بازدید از این مطلب : 238
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)


 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیام های اخلاقی :  



                                      تکریم انسان : در جبهه حق مومن ارزش و کرامت داردوانسانها به لحاظ ایمانشان مورد تکریم اندمعیارهم تقوا وایمان وتعهداست


                                     جهاد نفس: برتر از جهاد با دشمن بیرونی مبارزه با نفس وکنترل خشم و فدا کردن خواسته های خویش در راه خواسته خداست .


     صبر و استقامت: برای اینکه مصیبتهای وارده ودشواریهاانسان را ازپای درنیاوردبایدصبور بوداین دعوت دین درهمه مراحل است.                                         غیرت : غیرت نشانه ی ارزشمندی شخصیت یک انسان محسوب می شود.خداوند بندگان غیرتمندخویش رادوست می دارد.


 



:: موضوعات مرتبط: پیام های عاشورا , اخلاقی , ,
:: بازدید از این مطلب : 248
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

 

از داغ حسین اشک نم نم داریم / در خانه سینه تا ابد غم داریم

پیراهن و شال مشکی آماده کنید/ یک هفته دگر تا به محرم داریم . . .

.

.

.

عطری که از حوالی پرچم وزیده است  / ما را به سمت مجلس آقا کشیده است

از صحن هر حسینیه تا صحن کربلا  / صد کوچه بازکنید محرم رسیده است . . .

.

.

.

السلام ای وادی کرببلا / السلام ای سرزمین پر بلا

السلام ای جلوه گاه ذوالمنن / السلام ای کشته های بی کفن . . .

آغاز ماه عزاداری سالار شهیدان تسلیت

.

.

.

سلام من به محرم, محرم گل زهرا

به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا . . .

.

.

.

بر سینه ی من نوشته بین الحرمین

نصف قلبم با ابالفضل،نصف دیگر با حسین . . .

.

.

.

محرم آمد و ماه عزا شد  / مه جانبازی خون خدا شد

جوانمردان عالم را بگویید  / دوباره شور عاشوار به پا شد . . .

.

.

.

برای باغبان یاس آفریدند  / علی را أشجع الناس آفریدند

وفا داری و مردی و شجاعت  / یکی کردند و عباس آفریدند . . .

.

.

.

عالم همه محو گل رخسار حسین است  / ذرات جهان درعجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش  / یعنی که خدای تو عزادار حسین است . . .

.

.

.

همواره تجّسم قیام است حسین (ع)  / در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)

در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز  / دل چسب‌ترین شعر کلام است حسین (ع) . . .

.

.

.

الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)  / هر چیز که داشت بی‌ریا داد حسین (ع)

یعنی که تأملی کنید ای یاران  / آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟ . . .

.

.

.

بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز  / خورشید ، فرا ز نیزه‌ها مانده هنوز

در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون  / از رونق دشت کربلا مانده هنوز . . .


 

.

.

.

کربلا دارالنعیم زینب است  / کعبه خود تحت حریم زینب است

عمر زینب فخر مولا بود و بس  / او به زهرا المثنی بود و بس . . .

.

.

.

از محرم شدو دلها شکست /  از غم زینب دل زهرا شکست

باز محرم شد و لب تشنه شد /  از عطش خاک کمرها شکست . . .

.

.

.

عالم همه محو گل رخسار حسین است / ذرات جهان درعجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش / یعنی که خدای تو عزادار حسین است . . .

.

.

.

السلام علیک یا أباعبدالله

وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیکم منی جمیعا

سلام الله أبدا مابقیت وبقی اللیل والنهار

ولاجعله الله آخر العهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین

وعلى علی بن الحسین

وعلى أولاد الحسین

وعلى أصحاب الحسین



:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

اعمال شب اول ماه محرم

۱ـ نماز: این شب چند نماز دارد که یکی از آنها به شرح ذیل است:

دو رکعت، که در هر رکعت بعد از حمد یازده مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود.

در فضیلت این نماز چنین آمده است:

«خواندن این نماز و روزه داشتن روزش موجب امنیّت است و کسی که این عمل را انجام دهد، گویا تمام سال بر کار نیک مداومت داشته است.»(۵)

۲ـ احیای این شب.(۶)

۳ـ نیایش و دعا.(۷)

روز اول محرم

اول محرم هر سال اولین روز سال قمری است. از امام محمدباقر(علیه السلام) روایت شده است: «آن کس که این روز را روزه بدارد، خداوند دعایش را اجابت می‌کند، همانگونه که دعای زکریا(علیه السلام) را اجابت کرد.»(۸)

دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن سه بار دعای زیر قرائت گردد:

«اللّهم انت الاله القدیم و هذه سنةٌ جدیدةٌ فاسئلک فیها العصمة من الشیطان و القوَّة علی هذه النّفس الامّارة بالسُّوء»(۹)؛ بارالها! تو خدای قدیم و جاودانی و این سال، سال نو است، از تو می‌خواهم که مرا در این سال از شیطان حفظ کنی و بر نفس اماره (راهنمایی کننده) به بدی پیروز سازی.



:: موضوعات مرتبط: روزشمار محرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 282
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)


خبر شهادت مسلم و برخورد امام حسین (علیه السلام)

نويسنده:شهيد مطهرى

حسین ‏بن علی(ع) در یكی از منازل میان راه، خبر شهادت این سه یار وفادار خویش را شنید.


شهادت مسلم‏ بن عقیل، هانی‏ بن عروه و عبدالله یقطر، امام را ناراحت كرد و امام فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون‏» و اشك در چشمانش حلقه زد. چندین بار، برای مسلم و هانی از خداوند رحمت طلبید و گفت: «خدایا برای ما و پیروانمان منزلتی والا قرار بده و ما را در قرارگاه رحمت ‏خویش جمع گردان، كه تو بر هر چیز، توانایی!» آن گاه نامه‌ ای را كه محتوایش گزارش شهادت آنان و دگرگونی اوضاع كوفه بود بیرون آورد و برای همراهان خود، خواند و گفت: هر كس از شما می‏خواهد برگردد، برگردد، از جانب ما بر عهده او پیمان و عهدی نیست...


صاحب لسان الغيب مى‏گويد: بعضى از مورخين نقل كرده‏اند امام حسين عليه السلام كه چيزى را از اصحاب خودش پنهان نمى‏كرد،بعد از شنيدن اين خبر مى‏بايست‏به خيمه زنها و بچه‏ها برود و خبر شهادت مسلم را به آنها بدهد،در حالى كه در ميان آنها خانواده مسلم هست،بچه‏هاى كوچك مسلم هستند،برادران كوچك مسلم هستند،خواهر و بعضى از دختر عموها و كسان مسلم هستند.


حالا ابا عبد الله به چه شكل به آنها اطلاع بدهد؟مسلم دختر كوچكى داشت.امام حسين وقتى كه نشست او را صدا كرد،فرمود:بگوييد بيايد.


دختر مسلم را آوردند.او را روى زانوى خودش نشاند و شروع كرد به نوازش كردن.دخترك زيرك و باهوش بود،ديد كه اين نوازش يك نوازش فوق العاده است،پدرانه است،لذا عرض كرد:يا ابا عبد الله! يا بن رسول الله!اگر پدرم بميرد چقدر..... ؟ابا عبد الله متاثر شد،فرمود: دختركم! من به جاى پدرت هستم. بعد از او من جاى پدرت را مى‏گيرم. صداى گريه از خاندان ابا عبد الله بلند شد.


ابا عبد الله رو كرد به فرزندان عقيل و فرمود:اولاد عقيل!شما يك مسلم داديد كافى است،از بنى عقيل يك مسلم كافى است،شما اگر مى‏خواهيد برگرديد،بر گرديد.عرض كردند:يا ابا عبد الله!يابن رسول الله!ما تا حالا كه مسلمى را شهيد نداده بوديم در ركاب تو بوديم،حالا كه طلبكار خون مسلم هستيم رها كنيم؟ابدا،ما هم در خدمت‏شما خواهيم بود تا همان سرنوشتى كه نصيب مسلم شد نصيب ما هم بشود.


مزار با شکوه :

آرامگاه حضرت مسلم(ع)، این شخصیت والا مقام در بیرون باروی مسجد كوفه و در سمت جنوب شرقی آن قراردارد كه به وسیله راهرو كوتاهی از مسجد می‏توان به درون صحن آن قدم نهاد.


حرم حضرت مسلم(ع) فضای وسیعی در شرق مسجد كوفه را در بر گرفته و از گنبد طلایی بزرگ و چندین رواق و شبستان و ایوان تشكیل شده است و در برابر حرم حضرت مسلم و در سمت‏ شمالی‏ صحن او آرامگاه هانی بن عروه قرار دارد.



:: موضوعات مرتبط: روزشمار محرم , ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 15 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

حسین هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

ستار گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه می‌اندازد و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد و ۱۱ ماه هم سرشان شیره!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

قدرت سامورایی! شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری ...!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

فرشید پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر (ع) و حضرت عباس (ع) را در بساطش پهن ...!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

آقای صولتی تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند و تا آخر سال هم مشتری‌هایش را!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

قادر روزهای تاسوعا و عاشورا قمه می‌زند و علم می‌کشد ولی در ماه رمضان سیگار از لبش نمی‌افتد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

سیامک چشم چران! که پاتوقش همیشه خدا نزدیک مدارس دخترانه است در دسته‌هاي عزاداری اسفند دود می‌کند!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

نیما پشت ماکسیمایش می‌نویسد "من سگ کوی حسینم" ولی هیچ وقت از چارلی! سگ ۱۱ماهه‌اش دور نمی‌شود!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

حاج منصور مداح معروف شهر بابت ۷ ساعت مداحی حقوق 250 روز یک کارگر را می‌گیرد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر! ۳۰شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد و ۳۳۵ روز هم با اضافه کردن آب شیرشان را می‌دوشد!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

به جای آنکه ما بر مصیبت مولا بگرییم، مولا بر مصیبت ما می‌گرید!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

حاج آقا کلامی، ۹شب مردم را به تقوی دعوت می‌کند ولی در شب دهم سر زود پایین آمدن از منبر با هیت امنا دعوا می‌کند!

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

هیت امنای مسجد ...علیه السلام! درست وقت اذان ظهر عاشورا اطعام عزاداران را شروع می‌کنند و بعد از آن با انرژی و فلوت! سینه می‌زنند و گریه می‌کنند !

 

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

 

چون وقتی محرم می‌آید...

 

 

کل یوم عاشورا

 

 

یعنی...۱۰ روز و شب ...غم گریه

 

کل ارض کربلا

 

یعنی...چند مسجد و چند تکیه !

 

حسین (ع) هنوز مظلوم است

 

چون وقتی خورشید عصر عاشورا غروب کرد

 

او هم می‌رود

تا سال بعد !

تا یاد بعد



:: بازدید از این مطلب : 189
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 14 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

این شعر از كتاب "یك ماه خون گرفته،‌هفتاد و دو ستاره" سروده شاعر توانای آستان اهل بیت، جناب آقای غلامرضا سازگار است

 

هلال خون(نوحه)

 

ریزد از چشمم ستاره،              در جگر دارم شراره

می چکد خون شهیدان             از هلال خون دوباره

شد محرم      ماه ماتم

واحسینا، واحسینا

 

خون هفتاد و دو عاشق،          می دمد از دشت و صحرا

می شود یک روزه پرپر،            لاله های باغ زهرا

از دم تیر      زیر شمشیر

واحسینا، واحسینا

 

ماه قتل سیدالناس،                 ماه اکبر، ماه عباس

دست سقا افتد از تن،              برزمین چون شاخه ی یاس

چهره گلگون     دیده پر خون

واحسینا، واحسینا

 

ماه سربازیّ اصغر،                 ماه لبخند شهادت

بر فراز دست بابا                    می کند اصغر عبادت

می خورد شیر     از دم تیر

واحسینا، واحسینا

 

ماه قتلِ ماه لیلا،                    ماه جان بازی اکبر

با تن پاشیده از هم               می شود در خون شناور

اِرباً اِربا     مثل بابا

واحسینا، واحسینا

 

ماه جنگ حق و باطل،            ماه سرهای بریده

می شود از دیده جاری          اشک زهرای شهیده

ماه انصار     ماه ایثار

واحسینا، واحسینا

 

ماه عاشورا رسیده،           خون بود جاری زدیده

زینب مظلومه گیرد             بوسه از حلق بریده

سینه سوزان     دیده گریان

واحسینا، واحسینا



:: موضوعات مرتبط: مرثیه سرایی , ,
:: بازدید از این مطلب : 250
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 10 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

این شعر از كتاب "یك ماه خون گرفته،‌هفتاد و دو ستاره" سروده شاعر توانای آستان اهل بیت، جناب آقای غلامرضا سازگار است

 

ماه اشک (مصیبت)

هلال خون، مه خون، ماه اشک، ماه عزاست           عزای کیست؟ گمانم عزای خون خداست

خمیده قامت گردون، شکسته پشت فلک               روانه خون دل از چشم آدم و حوّاست

پریده رنگ ز رخسار احمد و حیدر                             شراره ی دل زهرا، صدای وا ولداست

سرشک دیده ی زهرا، روان زقلب افق                    قدخمیده ی زینب، هلال ماه عزاست

قسم به جان حسین ای هلال خون برگرَد                 که در تو زخم علمدار کربلا پیداست

بگو فرات نجوشد که آب تشنه لبان                          در این طلیعه ی خون اشک دیده ی سقاست

بگو به لاله نروید که چند روز دگر                               ورق ورق به روی خاک، لاله ی لیلاست

بگو به مهر نتابد که راس پاک حسین                        فراز نیزه چو خورشید روز عاشوراست

زگوش دخترکی خون روان بود گویا                            که گوشواره ی او یادگاری زهراست

حسین بود خدایی، خدا حسینی بود                       از آن زمان که جهان وجود را آراست

سرشک دیده ی میثم هماره جاری باد                    که اشک دائم او وقف سیدالشهداست



:: بازدید از این مطلب : 175
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : 10 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

هر دل شده دامنی گرفته
من دامن هشت و چهار دارم
هر کس زنده چنگ خود به تاری
من چنگ به زلف یار دارم
از تیغ حوادثم چه باک است
من صاحب ذوالفقار دارم
خاک کف پای اهل بیتم
اینجاست که اعتبار دارم


از همتون التماس دعا دارم.



:: بازدید از این مطلب : 240
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : 10 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

با عشق حسین ما زنده شویم
چون زنده شویم پاینده شویم
پیمانه ی هرکه پر شود زنده شویم
پیمانه ی ما که پر شود زنده شویم
پاسخ تبیان :


:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 10 آذر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : morteza(m2)

توحید در عقیده و عمل

*h-ì/ /1 9bì/g h 9ed

 رسالت تبیین «مکتب» و تصحیح باورهای مردم در مسائل عقیدتی و بینشی، بر عهده «امام» است. امامان با سخن و عملشان هم صورت صحیح اعتقادات را می‌نمایانند، هم با انحرافات عقیدتی مقابله و مبارزه می‌کنند. این که توحید ناب چیست و خداباوری و عقیده به مبدا و معاد چه نقشی در زندگی دارد و شیوه انبیا و مرامشان کدام است و تداوم خط رسالت در قالب «امامت» چگونه است و دین چیست و اهل‌بیت علهیم‌السلام کیانند و چه مسوولیتی دارند و وظیفه امت در قبال امام چیست، همه و همه جلوه‌هایی از «پیام‌های اعتقادی» عاشورا است. اگر به قیام سیدالشهداء علیه‌السلام از این دیدگاه بنگریم، درس‌‌های عظیمی را خواهیم آموخت و عاشورا را کلاس درسی خواهیم یافت که در سخنان امام و عاشوراییان، متجلی گشته است.

حتی رجز‌های اصحاب امام و خطبه‌های امام و اهل‌بیت، چه قبل از شهادت و چه در مقطع اسارت، پر از نکته‌های عقیدتی است.

علاوه بر بُعد نظری و تبیین خطوط اصلی و روشن دین، تجلی این باورها در عمل آنان، جلوه دیگری از بعد اعتقای مساله است. مثلا «توحید» را نه صرفا از بعد نظری، بلکه توحید در عبادت و اطاعت را نیز در صحنه عاشورا و انقلاب امام حسین علیه‌السلام می‌توان دید و این، بسی آموزنده‌تر و تاثیرگذارتر از جنبه‌ فکری و ذهنی موضوع است. عقیده به خدا و قیامت، نه تنها به صورت یک باور خشک ذهنی، بلکه منشا اثر در زندگی فردی و اجتماعی مسلمان مطرح است و تلاش‌های او را حتی در صحنه مبارزه، جهت می‌دهد. اعتقاد به امامت نیز، نه صرفا در حد یک بحث کلامی و احتجاجات قرآنی و حدیثی در مورد این که پس از پیامبر، چه کسی خلافت دارد، بلکه به عنوان نظام سیاسی و پذیرش ولایت پیشوای صالح و خط مشی منطبق بر قرآن و سنت رسول و این که چه کسی شایسته زمامداری امت اسلامی است، مطرح می‌گردد.

جایگاه اهل‌بیت‌ پیامبر صلی‌الله علیه و آله در جامعه اسلامی نیز از همین زاویه قابل طرح است و نیز اصل مساله رسالت حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و قرآن و وحی و شفاعت و ... باید هر کدام به نحوی که دارای «پیام» است، در نهضت عاشورا مورد مطالعه قرار بگیرد. تنها در این صورت است که حرکت عاشورایی در امتداد زمان، گسترش و دوام می‌یابد و نسل‌های امروز و آینده را در مورد خطاب  قرار می‌دهد و هدایتگر می‌شود.

بعد اعتقادی کربلا نباید مورد غفلت قرار گیرد، هم محتواهای عقیدتی که در مجموعه این حماسه متجلی است، هم اساس نهضت کربلا که برای حفظ باورهای ناب از زوال تحریف بود. این هدف مهمی بود که شهید بزرگی همچون ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام فدای تحقق آن شد.

در سخنان امام حسین علیه‌السلام و یاران او، مفاهیم بلندی از اعتقادات در محورهای خداشناسی، رسالت انبیاء، نقش وحی و قرآن در زندگی، اصالت دین و گمراهی بدعت‌گذاران، زندگی ابدی و حیات پس از مرگ، بهشت و جهنم، حساب و اجر و عذاب، شفاعت، حقانیت امامان برای ولایت و خلافت، وظیفه مردم نسبت به حجج‌ الهی، نفاق دنیاپرستان، استفاده از عقاید دینی برای اغفال مردم و ... دیده می‌شود که جای مطالعه دارد.

 

*h-ì/ /1 9bì/g h 9ed

توحید در عقیده و عمل

عقیده به «توحید» و خداباوری، تنها در ذهن یک مسلمان موحد نمی‌ماند، بلکه در همه شوون و شرایط و زوایای زندگی او سایه می‌افکند. این که خدا کیست و چیست و این شناخت چه تاثیری در زندگی عملی و موضع‌گیری‌های اجتماعی مسلمان دارد، جایگاه این عقیده را در حیات، نشان می‌دهد.

عقیده به خدایی که راست است، راست می‌گوید، وعده‌هایش تخلف‌ناپذیر است، اطاعتش واجب است، نارضایی او موجب دوزخی شدن است، در همه حال، حاضر و ناظر انسان است، کمترین کار انسان از علم و بصیرت او پنهان نیست، مجموعه این باورها وقتی به صورت «یقین» در آید، موثرترین عامل تاثیر‌گذار در زندگی است.

 

مفهوم توحید، تنها در بینش و دیدگاه نیست، بلکه در بعد عملی، به «توحید در اطاعت» و «توحید در عبادت» تبدیل می‌شود.

امام حسین علیه‌السلام پیشاپیش، از شهادت خود، با خبر بود و جزییات آن را هم می‌دانست. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نیز مکرر این حادثه را پیشگویی کرده بود. این علم و اطلاع قبلی، نه تنها رای او را بر ادامه راه و ورود به میدان جهاد و شهادت، سست یا آمیخته به تردید نکرد، بلکه شهادت‌طلبی او را افزون‌تر ساخت. آن حضرت با همین ایمان و باور، به کربلا آمد و به جهاد پرداخت و عاشقانه به دیدار خدا شتافت.

حضرت ضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌های کوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهم خداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم»  در ادامه راه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گرد آمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که «حَسبیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.»

حتی در موارد متعددی اصحاب و بستگان و اقوام او از روی خیرخواهی و دلسوزی آن حضرت را از رفتن به عراق و کوفه بر حذر می‌داشتند و بی‌وفایی مردم و مظلومیت و تنهایی پدرش امیرالمومنین و برادرش امام مجتبی علیه‌السلام را یادآور می‌شدند. هر یک از اینها کافی بود که در دل فرد معمولی، ایجاد تردید کند، اما باور روشن و عقیده یقینی او و خدایی دانستن این راه و انتخاب، سبب شد در مقابل عوامل یاس‌آفرین و تردیدساز بایستد و قضای الهی و مشیت او را بر هر چیز مقدم بدارد. وقتی ابن عباس از امام حسین علیه‌السلام می‌خواست که راه دیگری جز رفتن به عراق برگزیند و با بنی‌امیه در نیفتد، حضرت ضمن تبیین اهداف و نیّات امویان، فرمود: «انّی ماضٍ فی امرِ رسولِ‌الله صلی‌الله علیه و آله حَیثُ اَمَرَنی و اِنّا لله و انّا الیهِ راجعون»(1) و تصمیم خود را در پایبندی به فرمان حضرت رسول و بازگشت به جوار رحمت خدای هستی‌آفرین باز گفت؛ چرا که به حقانیت راه و درستی وعده‌های خدا باور داشت.

«یقین»، نمودی از وضوح و روشنی باور نسبت به دین و فرمان خدا و حکم شریعت است. گوهر یقین در هر جا که باشد، او را مصمم و بی‌باک می‌سازد. صحنه عاشورا جلوه یقین بود. یقین به حقانیت راه خود، یقین به باطل بودن دشمن، یقین به حق بودن معاد و حساب و محاسبه رستاخیز و یقین به حتمیت مرگ و ملاقات با خدا، در درجه بالایی در دل امام و عاشوراییان وجود داشت و جهت‌دهنده مقاومت و کیفیت عمل و ثبات قدم در راه انتخابی بود.

«استرجاع» (گفتن انا لله و انا الیه راجعون) علاوه بر آن که هنگام آگاهی از مرگ یا شهادت کسی گفته می‌شود، در منطق امام حسین علیه‌السلام، یادآور فلسفه بلند هستی و حیات و سرنوشت «از اویی و به سوی اویی» است که بارها امام در طول راه آن را بر زبان آورد، تا این عقیده، جهت‌ دهنده تصمیم‌ها و عمل‌ها باشد.

«یقین»، هم در «موضوع» بود؛ یعنی شناخت روشن هدف و راه و وضعیت، هم در «حکم» بود؛ یعنی تکلیف بودن جهاد و شهادت در آن شرایط به نفع اسلام، هم در عقیده به «خدا» و هم به «آخرت» بود که مقوم اصلی پا گذاشتن در میدانی است که گروهی می‌خواهند جان بدهند و فدا شوند. وقتی وهب بن عبدالله برای دومین بار در كربلا به میدان جنگ رفت، در رجز خویش، خود را با عناوینی همچون «مومن به رب» و «موقن به رب» معرفی کرد. (2)

توحید در نصرت‌خواهی و فقط و فقط بر خدا اعتماد کردن، از جلوه‌های دیگر نقش‌آفرینی عقیده در عمل است. امام حسین علیه‌السلام تنها تکیه‌گاهش خدا بود، نه نامه‌ها و حمایت‌ها و شعارها. وقتی سپاه حر راه را بر کاروان امام بست، حضرت ضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌های کوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهم خداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم» (3) در ادامه راه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گرد آمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که «حَسبیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.» (4)

صبح عاشورا نیز، وقتی سپاه کوفه با همهمه رو به اردوگاه امام تاختند، دستانِ نیایشگر امام حسین علیه‌السلام رو به آسمان‌ها بود، وی چنین می‌گفت: خدایا! در هر گرفتاری و شدت، تکیه‌گاه و امیدم تویی و در هر حادثه که برایم پیش آید، پشتوانه منی، چه بسا در سختی‌ها و گرفتاری‌ها که تنها به درگاه تو روی آورده و دست نیاز و دعا به آستان تو گشودم و تو آن را بر طرف ساختی ... . (5)

این حالت و روحیه، جلوه بیرونی، عقیده قلبی به مبدا و یقین به نصرت‌ الهی است و توحید در دعا و طلب را می‌رساند.

هدف اصلی معارف دین، تقرب بندگان به سوی خداوند است. این محتوا حتی در زیارتنامه‌های شهدای کربلا به ویژه زیارت امام حسین علیه‌السلام نیز مطرح است. علی‌رغم تبلیغات سوء و جاهلانه‌ای که شیعه را به بدعت متهم می‌کنند و زیارت قبور اولیاء الهی را شرک می‌پندارند، در فرهنگ زیارت، خود این عمل گامی برای تقرب به خدا شمرده شده است که توحید ناب است. در بخشی از زیارت امام‌ حسین‌ علیه‌السلام که با فراز «اللهم مَن تَهَیأ و تَعَبأ...» شروع می‌شود، خطاب به خداوند می‌گوییم:

خدایا! هر کس که آماده شود و وسایل فراهم کند و به امید دست یافتن به نعمت و موهبتی سراغ یک مخلوق رود، تا از هدایا و جوائز و عطاهای او بهره‌مند شود، آماده شدن و زمینه چیدن من و سفر من به سوی تو و برای زیارت قبر ولی تو است و با این زیارت، به تو تقرب می‌جویم، و هدیه و عطا و جایزه را از تو امید دارم... . (6)

در ‌ادامه نیز با حالت حصر، می‌گوییم: تنها تو را قصد و آهنگ کردم و تنها آنچه را نزد تو است می‌خواهم؛ «فالیکَ قَصَدتُ و ما عِندُکَ ارَدتُ.»

اینها نشان دهنده بعد توحیدی تعالیم شیعی است که مراقد معصومین و زیارت اولیاء الهی را هم معبر و مسیری برای رسیدن به توحید خالص می‌داند و تعبد به امر الهی است که بزرگداشت اینان را توصیه فرموده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص  321 .

2- بحارالانوار، ج 45، ص 17، مناقب، ج 4، ص 101 .

3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 377 .

4- همان، ص 378 .

5- اللهم انت ثقتی فی کل کرب... (بحارالانوار، ج 45، ص 4).

6- تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 62.

 

منبع:

پیام‌های عاشورا، جواد محدثی .



:: موضوعات مرتبط: پیام های عاشورا , اعتفادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 223
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 10 آذر 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد